ناپدید شدن مرموز كارگر باغ سیب و پیدا شدن آثار آتشسوزی در باغی كه او در آنجا كار میكرد، اولین نشانههایی بود كه خبر از یك جنایت هولناك میداد. ...
ناپدید شدن مرموز كارگر باغ سیب و پیدا شدن آثار آتشسوزی در باغی كه او در آنجا كار میكرد، اولین نشانههایی بود كه خبر از یك جنایت هولناك میداد. جستوجوها برای یافتن ردی از كارگر ناپدید شده آغاز شد اما هیچ ردی از او به دست نیامد. كارآگاهان كه بررسیهای گستردهای را در این پرونده آغاز كرده بودند در نهایت به دوست و همكار وی مظنون شده و او را دستگیر كردند. مرد جوان در بازجوییها به جنایت اعتراف كرد و همه جزئیات قتل كارگرش را شرح داد اما هفته گذشته زمانی كه پای میز محاكمه قرار گرفت، همه اظهارات قبلیاش را پس گرفت و ادعای تازهای مطرح كرد. ادعایی كه باعث تعجب قضات و خانوادهی مقتول شد.
شعبهی دهم دادگاه كیفری استان تهران جایی است كه قرار است مرد چهل و پنج سالهای به اتهام قتل دوست صمیمیاش محاكمه شود. خانوادهی مقتول از ساعتی پیش از شروع جلسه در دادگاه حضور دارند و منتظرند وارد شعبه شوند. كمی آنطرفتر، خانوادهی متهم داخل راهرو نشستهاند و با انتقال متهم به داخل شعبه، همه چیز برای شروع جلسه محاكمه مهیا میشود. درست در ساعت مقرر، قاضی قربانزاده، رئیس شعبهی دهم رسمیت جلسه را اعلام میكند و به این ترتیب جلسهی محاكمه آغاز میشود.
شش سال پیش
ساعت شش صبح چهاردهم تیرماه سال 90 بود و حلیمه دل توی دلش نبود. همسرش محمد هنوز به خانه نیامده و هیچ خبری از او نبود. محمد در یك باغ سیب كار میكرد و سابقه نداشت شب را بیرون از خانه بماند. زن جوان دیگر طاقت نیاورد و با موبایل دوست و همكار همسرش به نام عزیز تماس گرفت و گفت كه محمد دیشب خانه نیامده و او خیلی نگران است. عزیز اما مدعی شد كه روز قبل به باغ سیب نرفته و اطلاعی از محمد ندارد....